responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 335

دستش شير دوشيده شده خارج شد و طشت پر گشت. سپس فرمود: قطع كن. قطع كردم و دستش را بست. و براى من يك جا لباسى و پنجاه دينار آورد و فرمود: بگير و ما را ببخش و برو. من هم گرفتم و گفتم: سرورم! ديگر امرى ندارند؟

فرمود: چرا، با كسى كه از دير عاقول، همراه تو مى‌شود با او خوب رفتار كن.

پس نزد بختيشوع رفتم و قضيه را براى او نقل نمودم.

(1) بختيشوع گفت: دانشمندان اتّفاق دارند كه در بدن انسان، بيشتر از هفت من‌[1] خون وجود ندارد. و اين طور كه تو حكايت كردى، از چشمه هم خارج شود، جاى تعجب است. شگفت‌تر از آن خارج شدن شير مى‌باشد.

بختيشوع، مدتى فكر كرد و من هم سه شبانه روز كتاب‌ها را مطالعه مى‌كردم تا شايد مطلبى در مورد اين قضيه پيدا كنم ولى چيزى نيافتم. سپس بختيشوع به من گفت: در عالم مسيحيت، داناتر از راهب دير عاقول، كسى در طب باقى نمانده است. نامه‌اى براى او نوشت و جريان را براى او شرح داد. و آن نامه را توسط من به سوى او روانه ساخت. من هم رفتم تا به دير او رسيدم. وى را صدا زدم از پنجره نگاه كرد و گفت: چه كسى هستى؟

گفتم: شاگرد بختيشوع.

گفت: چيزى با خودت آورده‌اى؟

گفتم: آرى، زنبيلى را با طناب آويزان كرد و نامه را در آن گذاشتم سپس بالا كشيد. و همين كه نامه را خواند پايين آمد و گفت: تو آن مرد را فصد كردى؟

گفتم: آرى.

گفت: خوشا به حال مادرت! و سوار مركبش شد و با هم آمديم. هنگامى كه به سامرّا رسيديم، هنوز يك سوم از شب مانده بود. گفتم: دوست دارى به كجا بروى، خانه استاد ما يا خانه آن مرد؟

گفت: خانه آن مرد.


[1] هر من دو رطل، و هر رطل 70 مثقال است.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست