responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 321

خبر مرگ متوكل عباسى‌

(1) 7- زرّافه‌[1] مى‌گويد: متوكل خواست كه امام على النقى- 7- براى «يوم السّلام» برود. امام وزيرش گفت: اين به ضرر تو تمام مى‌شود.

متوكل گفت: بايد برود.

وزير گفت: اگر ناچار بايد برود، پس دستور بده بزرگان و اشراف و فرماندهان نيز با او باشند تا مردم گمان نكنند كه تنها او را فرستاده‌اى.

زرّافه مى‌گويد: وقتى كه امام رفت و «يوم السّلام» را انجام داد، به دهليز آمد.

چون فصل تابستان بود، عرق نموده بود. آنجا او را ملاقات كردم و نشستيم و عرقش را با دستمال پاك كردم. سپس گفتم: از پسر عمويت ناراحت نباش. او تنها تو را نفرستاده است.

حضرت فرمود: از اين بگذر. و اين آيه شريفه را تلاوت نمود: تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ‌»[2].

زرّافه مى‌گويد: نزد من يك نفر معلّم شيعه بود كه زياد با او مزاح مى‌كردم و به او رافضى مى‌گفتم. هنگام عشا به منزل آمدم و به او گفتم: اى رافضى! اينجا بيا تا امروز چيزى را كه از امامتان شنيده‌ام به تو بگويم.

گفت: چه شنيده‌اى؟ آنچه را شنيده بودم به او گفتم.

گفت: اى حاجب! واقعا تو اين را از على النقى- 7- شنيدى؟

گفتم: آرى.

گفت: چون تو، به گردن من حق دارى، پس نصيحتم را قبول كن.

گفتم: بگو.


[1] در بحار نام راوى« زراره» است.

[2] يعنى:« سه روز در خانه‌هايتان بهره‌مند شويد،( و بعد از آن، بلاى الهى خواهد رسيد) اين وعده‌اى است كه البته دروغ نيست»( سوره هود، آيه 65).

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 321
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست