responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 307

مى‌كردم ديدم. آن شخص از نظرم ناپديد شد. از اين مسأله تعجب كردم.

سال بعد هم همان شخص را ديدم و خوشحال شدم و باز كارهاى سال قبل را تكرار نمود. اما وقتى كه خواست از من جدا شود به او گفتم: به كسى كه تو را به اين كارها قادر كرده سوگند مى‌دهم كه خود را به من بشناسانى؟ (1) گفت: من محمّد بن على بن موسى بن جعفر هستم.

پس به هر كس مى‌رسيدم اين قضيه را نقل مى‌كردم تا اينكه اين خبر به محمّد بن عبد الملك زيّات رسيد. پس مرا گرفت و به غل و زنجير بست و به عراق روانه كرد. و همان طور كه مى‌بينى در اينجا زندانى شدم و چيزى را كه نگفته و ادعا نكرده‌ام به من نسبت مى‌دهند! گفتم: آيا جريانت را به ابن زيات بنويسم؟

گفت: بنويس.

پس من از طرف او داستانش را به ابن زيات نوشتم و فرستادم. او در پشت نامه نوشته بود: شخصى كه تو را از شام به كوفه، و از كوفه به مدينه، و از آنجا به مكه برده است بگو تا تو را از زندان خارج كند! على بن خالد مى‌گويد: من ناراحت شدم و دلم به حال او سوخت. پس غمگين برگشتم. روز بعد، صبح زود به زندان رفتم تا حال او را جويا شوم و وى را به صبر دعوت كنم. كه ناگهان ديدم سربازان و نگهبانان زندان و عده زيادى از مردم جمع شدند. پرسيدم: چه خبر شده؟

گفتند: آن شخصى كه از شام آورده شده بود و ادعاى پيامبرى مى‌كرد، امشب گريخته است. نمى‌دانيم آب شده به زمين رفته يا به هوا پرواز نموده است؟

على بن خالد تا آن زمان، زيدى بود، اما وقتى كه اين قضيّه را ديد، شيعه اثنى عشرى شد و عقيده خوبى پيدا كرد[1].


[1] بحار: 25/ 376، حديث 25. اختصاص: 314. و كافى: 1/ 492، حديث 1.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 307
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست