responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 264

فرمود: با ويژگيهايى كه بايد داشته باشد. (اول اينكه:) بايد امامى كه قبل از او بوده در باره او چيزى بگويد و يا اشاره‌اى كند تا حجّت باشد. (دوم اينكه:) هر وقت چيزى را از او پرسيدند، جواب بدهد. (سوم اينكه:) وقتى كه سكوت شد، از فردا خبر بدهد. (چهارم اينكه:) با مردم به هر زبانى سخن بگويد. سپس فرمود:

قبل از اينكه از اينجا برخيزى علامتى به تو نشان مى‌دهم.

مدتى نگذشت كه يك نفر خراسانى وارد شد و با حضرت به عربى حرف زد ولى امام- 7- جواب او را به فارسى داد.

مرد خراسانى گفت: آنچه موجب شد كه با شما به زبان خودم سخن نگويم، اين بود كه خيال كردم شما فارسى نمى‌دانيد! حضرت فرمود: سبحان اللَّه! اگر نتوانم جوابت را به فارسى بدهم پس چه برترى بر تو دارم و به چه چيزى مستحق امامت مى‌شوم؟ سپس فرمود: بر امام مخفى نيست كلام هيچ انسانى و نه پرنده‌اى و نه هر چيزى كه صاحب روح باشد[1].

نجات على بن يقطين‌

(1) 25- على بن يقطين مى‌گويد: هارون الرشيد قباى ابريشمى سياهى را- كه از لباسهاى پادشاهان بود و با طلا مزيّن شده بود- به عنوان خلعت به من داد. و من هم آن را با پول زيادى، خدمت امام كاظم- 7- فرستادم. امام حضرت، قبا را برگرداند و فرمود: آن را نگهدار كه به آن محتاج مى‌شوى.

بعد از مدتى، على بن يقطين يكى از خواصّ خود را بر كنار كرد. و او چون علاقه على بن يقطين را نسبت به امام- 7- مى‌دانست، پيش هارون رفت و از او سعايت و سخن‌چينى كرد و گفت: على بن يقطين قائل به امامت موسى بن جعفر است و خلعت تو را به او بخشيده است! هارون، خشمگين شد و گفت: بايد اين را معلوم كنم. بعد على بن يقطين را


[1] كافى: 1/ 285، حديث 7.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 264
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست