نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 262
ولى شطيطه همان طور باقى ماند و انتظار آمدنم را مىكشيده
است.
مىگويد: وقتى كه او را
ديدم سلام امام- 7- را به او رساندم و به او گفتم كه امام- 7- فقط درهم و دستمال تو را قبول كرد؛ كيسه را به او دادم، شاد شد و گفت:
درهمها را خودت بردار. پس همانها مرا كفايت مىكند. و بعد از سه روز به رحمت خدا
پيوست[1].
هدايت مردم توسط امام
موسى كاظم (ع)
(1) 23- هشام بن سالم
مىگويد: من و محمّد بن نعمان در مدينه بوديم كه امام جعفر صادق- 7-
رحلت نمود و مردم دور پسرش عبد اللَّه جمع شدند. ما هم بر او وارد شديم و گفتيم:
زكات در چه مقدار واجب مىشود؟
گفت: در دويست درهم، پنج
درهم.
پرسيديم: درصد درهم
چقدر؟
گفت: دو درهم و نيم.
سرگردان و وامانده از
پيش او خارج شديم و در جايى نشستيم و گريه كرديم و گفتيم به مرجئه[2] رجوع كنيم
يا به معتزله و يا به زيديه[3]. در اين
حالت بوديم كه پيرمردى به سوى من اشاره كرد. ترسيدم كه از جاسوسان منصور باشد؛ چون
او دستور داده بود هر كس به طرف موسى بن جعفر- 7- برود، گردنش را
بزنند.
[2]« مرجئه» كسانى هستند كه مىگويند كسى كه ايمان
آورد، گناه به حال او ضررى ندارد.
چنانچه اطاعت با كفر فايده ندارد.
[3]« معتزله» قائل به عدل هستند و نسبت آنها به
سعد بن أبي وقاص و عبد اللَّه بن عمر داده شده است. چون از كمك به على- 7- و از جنگ با او كناره گرفتند. و« زيديه» كسانى هستند كه امامت زيد پسر
امام سجّاد و بعد از او امامت يحيى پسرش را قبول كردند.
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 262