نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 25
تصديق كرد. مدتى گذشت و همان شخص به وسيله يكى از نزديكان
خود، كشته شد[1].
سحر زن يهودى
(1) 32- زنى يهودى با
بستن گرههايى، پيامبر اكرم را سحر كرد، ولى خداوند متعال، پيامبر را از آن آگاه
كرد و آن حضرت شخصى را فرستاد تا آنها را باز كند.
آن شخص آنها را همان طور
كه حضرت فرموده بود، يافت[2].
لرزش كوه حرا
(2) 33- روزى پيامبر
اكرم- 6- و على- 7- در كوه حرا بودند. كوه به
لرزه در آمد. حضرت خطاب به كوه فرمود: «آرام باش! جز پيامبر و وصى او، كسى در روى
تو نايستاده است» كوه در همان حال آرام شد[3].
زائده، كنيز عمر
(3) 34- عمر كنيزى داشت
به نام «زائده» زياد حضور پيامبر مىرسيد و خدمتش مىكرد. شبى خدمت آن حضرت رسيد و
گفت: خميرى درست كردم و آتش افروختم كه آن را بپزم، سوارهاى را ديدم كه كسى را
زيباتر از او نديده بودم، او به من گفت: حال محمّد- 6- چگونه
است؟ گفتم: خوب است، مردم را به سوى خدا دعوت مىكند.
گفت: زمانى كه خدمت
محمّد- 6- رسيدى سلام مرا به او برسان و بگو: خازن بهشت
مىگويد: خدا براى امت تو بهشت را سه قسمت كرده است: يك قسم، بدون حساب وارد بهشت
مىشوند. و قسم دوّم با حساب آسان