responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 208

كسى كه گمشدگان، او را قصد مى‌كنند و به او مى‌رسند! و اى پناهگاه خائفان! و اى ملجأ گرويدگان! چه وقت راحت مى‌شود كسى كه به غير تو تكيه كند؟ و چه وقت شاد مى‌گردد كسى كه غير تو را بجويد. خدايا! شب پشت كرد و تمام شد و من نتوانستم خدمت تو را شايسته بجا آورم و سينه‌ام را از مناجات تو پر كنم. درود بفرست بر محمّد و آل محمّد و با من آنچه به مصلحتم مى‌باشد، رفتار كن.

ايستاد و من دامن او را گرفتم پس گفت: اگر درست توكل مى‌كردى، هرگز گم نمى‌گشتى. دست مرا بگير و با من بيا. خيال كردم زمين زير پايم پيچيد و وقتى كه سپيده صبح دميد و گفت: اينجا مكّه است.

پس گفتم: تو را به خدا قسم مى‌دهم، خودت را براى من معرفى كن.

فرمود: اكنون كه مرا قسم دادى، من على بن الحسين هستم‌[1].

جريان هشام بن عبد الملك و اشعار فرزدق‌

(1) 8- امام زين العابدين (ع) در سالى به حج رفته بود كه در آن سال، خليفه وقت هشام، نيز آمده بود. هنگام طواف، مردم كنار مى‌رفتند و براى امام راه باز مى‌كردند و او را با ديده اكرام مى‌نگريستند. از هشام پرسيدند اين كيست؟

هشام گفت: نمى‌شناسم، در حالى كه مى‌شناخت! فرزدق شاعر حاضر بود، گفت: ولى من او را مى‌شناسم و اشعار معروف خود را در مدح امام- 7- سرود كه مطلع آن اين است.

هذا الذى تعرف البطحاء وطأته‌

و البيت يعرفه و الحلّ و الحرم‌

بدين سبب، هشام او را دستگير نموده و زندانى كرد. و اسمش را نيز از ديوان، حذف كرد.

حضرت براى او صله‌اى فرستاد ولى او برگرداند و گفت: من از روى وظيفه دينى، اين اشعار را سرودم نه براى پول. امام- 7- دوباره فرستاد و فرمود:


[1] بحار: 46/ 41، حديث 35. صحيفه سجاديه: دعاى 72.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 208
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست