اين كار تو مورد قبول خداوند واقع شد.

هنگامى كه زندان او طول كشيد و حتى او را تهديد به قتل كرده بودند، از امام- 7- خواست دعا كند تا خداوند نجاتش دهد. و امام سجاد- 7- نيز دعا كرد و او آزاد شد.

سپس، فرزدق خدمت امام رسيد و گفت: يا ابن رسول اللَّه! هشام اسم مرا از دفتر بيت المال خارج كرده است.

امام فرمود: از او چه مقدار مى‌گرفتى؟

گفت: فلان مقدار.

امام آن مقدار را به مدت چهل سال به او عطا نمود و فرمود: اگر مى‌دانستم بيشتر از اين نياز دارى، بيشتر از اين مى‌دادم. فرزدق بعد از گذشت چهل سال، از دنيا رفت‌[1].

نصب حجر الأسود

(1) 9- وقتى كه حجّاج بن يوسف در جنگ با عبد اللَّه بن زبير، خانه كعبه را خراب كرد، پس از جنگ كه خانه را تعمير كردند، هنگامى كه خواستند دوباره حجر الأسود را بر جاى خود نصب كنند، هر عالم يا قاضى و يا زاهدى كه آن را نصب مى‌نمود، متزلزل مى‌شد و برقرار نمى‌ماند. تا اينكه امام سجاد- 7- پيش آمد و حجر الأسود را از دست آنها گرفت و با نام خدا آن را در جايش گذاشت و مستقر گرديد و مردم تكبير گفتند. فرزدق نيز در شعرش به همين اشاره دارد كه مى‌گويد:[2]

[1] بحار: 46/ 141، حديث 22.

[2] بحار: 46/ 32، حديث 25.