نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 204
پس در اين هنگام، محمّد بن حنفيه پاى حضرت را بوسيد، و گفت:
امامت، حقّ شماست.
و در روايت ديگر چنين
آمده است كه: به امر خدا حجر الأسود گفت: اى محمّد بن على! على بن حسين آن حقى است
كه در او شك راه پيدا نمىكند و واجب الاطاعه مىباشد. به او گوش بسپار و اطاعتش
كن.
محمّد گفت: شنيديم،
شنيديم (اطاعت مىكنيم) اى حجّت خدا در زمين و آسمانش! گويند: اين كار محمّد بن
حنفيه براى رفع شكّ از مردم بود و خود او شكّى در امامت حضرت سجاد- 7-
نداشت[1].
ضمانت آهو توسط امام
سجاد (ع)
(1) 3- جابر بن يزيد
جعفى از امام باقر- 7- روايت مىكند كه فرمود:
پدرم (امام سجّاد) با
عدّهاى نشسته بود كه ناگاه آهويى از صحرا آمد و مقابل ايشان ايستاد. همهمه كرده و
دستهايش را به زمين مىكوبيد.
بعضى از اصحاب عرض
كردند: يا بن رسول اللَّه! اين آهو چه مىگويد؟ گويا شما را مىشناسد.
حضرت فرمود: او مىگويد
يكى از پسران يزيد از او يك بچه آهويى طلب كرده است و او نيز به شكارچىها دستور
داده تا يكى را شكار كنند. و ديروز آنها بچه مرا گرفتهاند در حالى كه به او شير
نداده بودم. مىخواهم كه بچهام را برگردانند تا به او شير بدهم و سپس به آنها
بدهم.
امام- 7-
شخصى را به دنبال شكارچى فرستاد و او آمد. حضرت فرمود:
اين آهو مىگويد كه شما
بچهاش را گرفتهايد و او را شير نداده است و از من مىخواهد كه از تو بخواهم تا
بچهاش را به او برگردانى.