نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 203
نيازى به دنياى تو دارد؟! سپس فرمود: خدايا! اينها را بگير كه
من احتياجى به آنها ندارم.
گواهى حجر الأسود بر
امامت امام سجاد (ع)
(1) 2- ابو خالد كابلى
مىگويد: بعد از شهادت امام حسين- 7- و برگشتن امام سجاد- 7- به مدينه طيبه، ما، در مكّه بوديم. محمّد بن حنفيّه به من گفت: نزد على
بن حسين برو و از طرف من به او بگو كه: من بعد از برادرانم امام حسن و امام حسين-
8-، بزرگترين اولاد امير المؤمنين على- 7- هستم و براى
امامت شايستهتر مىباشم. پس سزاوار است كه امامت را به من تسليم نمايى. و اگر شكّ
دارى، داورى انتخاب كن تا بين ما حكم كند.
راوى گويد: نزد امام
سجاد رفتم و پيغام محمّد بن حنفيّه را به حضرت، رساندم.
حضرت فرمود: بر گرد و به
او بگو: «اى عمو! از خدا بترس و چيزى را كه خدا براى تو قرار نداده، ادّعا نكن.
اگر قبول ندارى پس حجر الأسود بين ما حكم كند و او به نفع هر كس كه حكم نمود، او
امام است».
ابو خالد مىگويد: جواب
حضرت را رساندم و او قبول كرد. و هر دو با هم به مسجد الحرام رفته تا اينكه مقابل
حجر الأسود رسيدند. امام فرمود: عموجان! چون تو مسنّتر هستى، جلو برو و از او
براى امامت خودت گواهى بخواه.
محمّد بن حنفيه پيش رفت،
دو ركعت نماز خواند، دعا كرد و از حجر الأسود گواهى خواست، ولى جوابى نشنيد.
بعد از او امام- 7- پيش رفت، دو ركعت نماز خواند و فرمود: اى سنگى كه خدا تو را شاهد قرار
داده بر كسانى كه به زيارت خانهاش مىآيند، اگر من صاحب امر و امام واجب الاطاعه
هستم، گواهى بده تا عمويم بفهمد كه او حقّى در رابطه با امامت ندارد.
پس حجر الأسود به امر
خدا با زبان عربى آشكار گفت: «اى محمّد بن على! امامت با على بن حسين است و اطاعت
او بر تو و بر جميع بندگان واجب است».
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 203