نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 189
نه كسى كه ظلم كند و تعطيل سنّت پيامبر نمايد و دنيا را پدر و
مادر خويش گيرد.
در اين دنيا، مدت كمى
لذّت مىبرد و زود باشد كه تمام شود و عذابى پشت سر آن بيايد.
(1) در آن مجلس جوانى از
بنى اميّه حضور داشت كه به امام حسن- 7- و پدر بزرگوارش ناسزا گفت.
حضرت فرمود: خدايا! نعمتت را از او بگير و او را به صورت زنى در بياور كه از او
عبرت بگيرند. در اين لحظه آن جوان متوجه شد كه مانند زنان است. امام فرمود: گم شو
اى زن! تو را چه به مجلس مردان! بعد از آن، امام لحظهاى سكوت فرمود سپس لباسش را
تكان داد و قصد عزيمت كرد.
عمرو عاص گفت: بنشينيد
از شما پرسشهايى دارم.
حضرت فرمود: بپرس.
عمرو عاص پرسيد: كرم،
شجاعت و مروّت چيست؟
امام پاسخ داد: «كرم»
كار نيك انجام دادن، و بخشش قبل از سؤال است. و «شجاعت» دفاع كردن از محارم و صبر
بر مصيبتها و سختيهاست. و «مروّت» ديندارى و دورى از ناپاكيها و اداى حقوق مردم و
افشاى سلام است.
امام از مجلس بيرون رفت
و معاويه، عمرو عاص را ملامت كرد و گفت: كار را خراب كردى. عمرو عاص گفت: نترس،
اهل شام تو را بخاطر دين و ايمان نمىخواهند بلكه تو را بخاطر دنيا دوست مىدارند.
و زر و زور، در دست توست و سخنان حسن بن على اثرى ندارد.
سپس جريان آن جوان اموى
بين مردم شايع شد. همسرش نزد امام حسن آمد و تضرع و زارى كرد. حضرت، به حال او
دلسوزى كرد سپس دعا كرد و خداوند آن جوان را به حالت سابق برگرداند[1].