نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 168
ميثم گفت: خدا و رسولش راست گفتهاند، تو نيز راست گفتى. آرى،
اسم من ميثم است.
حضرت فرمود: «به نامى كه
رسول خدا- 6- با آن تو را خوانده بر گرد و كنيهات ابى سالم
باشد. و بعد از اين تو را دستگير مىكنند و به دار مىآويزند». همان طور هم شد[1].
جاسوس معاويه
(1) 31- جميع بن عمير
مىگويد: على- 7- شخصى به نام عيزار را متهم كرد كه اخبار داخلى آنها
را به معاويه مىرساند ولى آن شخص انكار كرد.
حضرت فرمود: «مىتوانى
به خدا قسم بخورى كه تو اين كار را انجام ندادهاى».
آن مرد قسم خورد. حضرت
فرمود: «خدايا! اگر دروغ مىگويد چشمش را كور كن!». وقتى كه روز جمعه شد، كور شده
بود و دستش را گرفته آوردند[2].
نفرين على (ع) بر
منكرين حديث غدير
(2) 32- طلحة بن عمير
مىگويد: على- 7- مردم را قسم داد به اينكه هر كس از پيامبر اين كلام
را شنيده «من كنت مولاه فعلى مولاه ...»[3]
بيايد و شهادت بدهد. دوازده نفر از انصار شهادت دادند اما انس بن مالك حاضر بود،
ولى شهادت نداد.
على- 7-
فرمود: «اى انس! چه چيزى مانع شد كه شهادت ندهى؟
چون تو نيز آن سخن را
شنيدهاى».
انس گفت: پير شدهام و
يادم رفته است!! حضرت فرمود: «خدايا! اگر دروغ مىگويد به مرض برص مبتلايش كن!».