responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 149

سمت راست لشكر آمد و گفت: يا امير المؤمنين! در اين سمت، آشوب بپا شده است.

(1) حضرت فرمود: «به جاى خود برگرد».

مرد برگشت و بار دوم آمد و همان جمله را تكرار كرد.

باز هم حضرت فرمود: به جاى خود برگرد.

بار سوّم نيز آمد و مثل اينكه زمين بر او تنگ شده بود، جمله قبلى را تكرار كرد.

حضرت فرمود: بايست. مرد ايستاد. على- 7- فرمود: مالك كجاست؟

مالك گفت: لبيك يا امير المؤمنين! حضرت فرمود: سمت چپ لشكر معاويه را مى‌بينى؟ گفت: بلى.

فرمود: «آن شخص سوار بر اسب تربيت شده را مى‌بينى؟».

گفت: بلى.

فرمود: «آن كسى كه لباس قرمز در بر دارد را مى‌بينى؟».

گفت: بلى.

فرمود: برو و سر او را بياور».

مالك اشتر به آن شخص نزديك شد. و گردنش را زد و سرش را آورد و جلو امير- المؤمنين- 7- به زمين انداخت.

حضرت رو كرد به آن مرد و فرمود: تو را به خدا قسم! آيا اين شخص را ديدى و ترس او در قلبت افتاد و آشوبى در ميان ياران خود ديدى؟

گفت: بلى.

حضرت فرمود: رسول خدا- 6- از اين واقعه خبر داده بود. آنگاه به آن مرد فرمود: «برگرد به جاى خود»[1].


[1] بحار: 8/ 530( خطى).

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 149
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست