(1) 202- پيامبر اكرم-
6- در سريه ذات السّلاسل پرچم را بست و فرماندهى را به ابو
بكر داد. وقتى به نزديكى مشركين رسيدند. آنها خبردار شدند و فرار كردند و مسلمانان
نتوانستند به آنها دست يابند.
بار دوّم، پرچم را به
عمر داد، باز هم نتوانستند به آنها دست يابند؛ چون به محض شنيدن خبر حركت
مسلمانان، فرار كرده بودند.
بار سوّم، فرماندهى را
به عمرو بن عاص داد. او نيز نتوانست به آنها دسترسى پيدا كند.
بار چهارم، پرچم را به
على- 7- داد و همه فرماندهان قبلى را زير فرمان او در آورد و مشركين هم
نگهبانانى در بالاى كوهها قرار داده و مواظب بودند لشكرى را كه از مدينه خارج
مىشود، آنها را ببينند و آماده شوند. و مراقب جاده بودند.
على- 7- وقتى
از مدينه خارج شد، جادّه را ترك كرد و لشكر را از ميان كوهها و صحراها عبور داد.
عمرو بن عاص وقتى كه فهميد على- 7- با اين تاكتيك كه بكار برده، قطعا
پيروز خواهد شد، حسد كرد و به ابو بكر و عمر و بزرگان سپاه گفت: على- 7- مرد جوانى است و اين راهها را خوب نمىشناسد من بهتر از او مىشناسم. در
اينجا درنده زياد پيدا مىشود و خطر آنها از خطر دشمن زيادتر است. از او بخواهيد
كه از اينجا به جاده برگردد.
اين قضيّه را به امير
مؤمنان اطلاع دادند. حضرت فرمود: «هر كس خدا و رسولش را اطاعت مىكند از من پيروى
كند و هر كس مىخواهد با خدا و رسولش
[1]« سلاسل» نام چشمهاى در آن منطقه است و بدين
سبب آن جنگ را« ذات السلاسل» ناميدند.
در سيره ابن هشام و ارشاد مفيد
اين گونه است ولى در اينجا طور ديگرى نقل كرده است.
( مترجم).
نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 142