نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 141
بنى اسرائيل اگر دو يا صد نفر، كمتر يا بيشتر را هم به ترتيب
فرماندهى مىدادند، همه كشته مىشدند.
(1) جابر مىگويد: روزى
كه آن جنگ واقع شد، رسول خدا- 6- نماز صبح را در مدينه با ما
اقامه كرد و به منبر رفت و فرمود: «بين برادرانتان و كفّار، جنگ آغاز شد».
حضرت از حمله دو طرف به
هم خبر مىداد تا اينكه فرمود: «زيد شهيد شد و پرچم افتاد».
سپس فرمود: «جعفر پرچم
را برداشت و به جنگ رفت».
كمى بعد از آن باز هم
فرمود: «دست راست جعفر قطع شد و پرچم را به دست چپ گرفت و دست چپش نيز قطع شد و
پرچم را به سينه چسبانيد».
پس از آن فرمود: «جعفر
نيز كشته شد و پرچم را عبد اللَّه بن رواحه برداشت. و از مشركين اين تعداد كشته
شدند و از مسلمانان نيز اين تعداد شهيد شدند و تمام شهداى مسلمين را با نامهاى
آنها بر شمرد».
سپس فرمود: «عبد اللَّه
بن رواحه نيز شهيد شد و پرچم را خالد بن وليد برداشت و مسلمانان برگشتند».
از منبر پايين آمد و به
خانه جعفر رفت. عبد اللَّه بن جعفر را صدا كرد و بر زانوى خود نشانيد و دستش را بر
سرش كشيد.
مادرش اسماء بنت عميس
گفت: يا رسول اللَّه مثل اينكه دستت را بر سر يتيم مىكشى. حضرت فرمود: «جعفر همين
روز شهيد شد». و اشك از چشمانش سرازير شد و فرمود: «قبل از اينكه به شهادت برسد
دستهايش قطع شد و خداوند عوض دو دست، دو بال در بهشت به او عنايت نمود. و او الآن
در بهشت با ملائكه پرواز مىكند»[1].