نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 138
خود را زمين بگذارد، در امان است».
(1) وقتى كه پيامبر
اكرم- 6- نماز صبح را با مردم بجا آورد، به عباس دستور داد
تا او را در تنگهاى نگهدارد تا لشكر خدا را ببيند و لشكر اسلام نيز او را ببينند.
وقتى كه سپاه اسلام از
مقابل ابو سفيان رد مىشدند. رو كرد به عباس و گفت: حكومت پسر برادرت چه بزرگ شده
است! عباس گفت: حكومت نيست، بلكه نبوّت است! ابو سفيان گفت: بلى.
سپس حضرت رسول- 6- به ابو سفيان فرمود: «به مكّه برو و به مردم بگو در امان
هستند».
وقتى كه ابو سفيان وارد
مكّه شد، همسرش هند گفت: اين پير گمراه را بكشيد! رسول خدا- 6- هنگام ظهر وارد مكّه شد و به بلال دستور داد تا بر روى بام كعبه برود و اذان
بگويد. و هيچ بتى نماند مگر اينكه سرنگون شد.
وقتى كه بزرگان قريش
صداى اذان را شنيدند، گفتند: فرو رفتن به زمين بهتر از شنيدن اين صداست؛ يكى به
ديگرى گفت: شكر خدا را كه پدرم زنده نيست.
پيامبر اكرم- 6- آنها را طلبيد و فرمود: «فلانى تو اين را گفتى و تو اين را
...».
ابو سفيان گفت: مىدانى
كه من هيچ چيز نگفتم! حضرت دعا كرد و فرمود: «خدايا! خويشان مرا هدايت كن؛ چون
نمىدانند»[1].
يارى غطفان به يهوديان
خيبر
(2) 199- هنگامى كه رسول
خدا- 6- به طرف خيبر حركت كرد،