responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 129

خداوند طوفانى فرستاد كه چادرهاى آنها را كند و بارهايشان را زير و رو نمود. و سرماى شديدى بر آنها وارد ساخت. و خاك و شن را روى آنها ريخت. ملائكه پيش پيغمبر- 6- آمدند و گفتند: يا رسول اللَّه! خداوند ما را امر نموده است به اطاعت تو، پس هر چه خواهى امر بفرما.

(1) حضرت فرمود: «مشركين را حركت دهيد و آنها را بترسانيد و پشت سر آنها باشيد». پس ملائكه نيز انجام دادند آنچه را كه حضرت به آنان امر فرموده بود.

و آنگاه اين آيات نازل شد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ‌[1].

بنى قريظه، وقتى كه پيمانشان را با رسول خدا- 6- شكستند به دشمنان اسلام پيوستند.

پس از آن، پيامبر- 6- از مسجد فتح پايين آمد و حذيفة بن يمان را طلبيد و دو بار او را صدا كرد و حذيفه با اينكه نزديك بود، جواب نداد. بار سوم جواب داد و گفت: لبيك يا رسول اللَّه! حضرت فرمود: «صدايم را مى‌شنوى ولى جواب نمى‌دهى!».

حذيفه گفت: شدت سرما مانع مى‌شد.

حضرت فرمود: «از خندق بگذر و از قريش براى ما خبرى بياور و تا برگشتن هيچ كارى انجام نده».

حذيفه مى‌گويد: برخاستم در حالى كه از سرما به خود مى‌پيچيدم از خندق گذشتم. بدنم گرم شد مثل اينكه در حمام هستم. به طرف اردوگاه قريش رفتم،


[1]« اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! به ياد آوريد نعمتهاى خدا را وقتى كه سربازان دشمن( يعنى احزاب مشرك) به سوى شما آمدند پس ما به سوى آنها باد و لشكريانى را كه ديده نمى‌شدند، فرستاديم. و خدا به آنچه مى‌كنيد بيناست، و ياد آوريد هنگامى را كه( در جنگ احزاب) لشكر كفّار از بالا و پايين، بر شما حمله‌ور شدند»( سوره احزاب، آيه 9 و 10).

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست