responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 122

فرمود: پرتاب كن. [وقتى كه تير را به سوى يك مشرك پرتاب نمود] آن مشرك فرار كرد و مدام به چپ و راست مى‌دويد و تير دنبال او مى‌رفت تا اينكه به سر او اصابت كرد و هلاكش ساخت. در اين هنگام اين آيه نازل شد:

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‌[1][2].

ابو عزّه شاعر

(1) 187- ابو عزّه شاعر، در جنگ همراه قريش آمده بود و آنها را با شعرهاى خود به جنگ تحريك مى‌كرد كه اسير شد. وقتى كه از اسراء فديه مى‌گرفتند تا آزاد كنند، ابو عزّه گفت: يا ابا القاسم! مى‌دانى كه من مردى فقير هستم بر دختران من منّت بگذار و مرا بدون فديه آزاد كن.

حضرت فرمود: «تو را بدون فديه آزاد كردم كه ديگر بر ضد ما كارى انجام ندهى».

سپس از وى پيمان گرفت كه ديگر مردم را به جنگ مسلمانان تحريك نكند.

وقتى جنگ «احد» بر پا شد، قريش از او دعوت كردند تا بيايد و مردم را عليه پيامبر به جنگ تحريك كند. او گفت: من با محمّد- 6- پيمان بسته‌ام كه بر ضد او كارى انجام ندهم.

گفتند: الآن شرايط جنگ مثل جنگ بدر نيست و محمّد از دست ما جان سالم بدر نخواهد برد! بدين صورت نظر ابو عزّه را تغيير دادند و به ميدان جنگ كشاندند و بر حسب اتفاق فقط او اسير شد.

رسول خدا- 6- فرمود: «مگر با من پيمان نبسته بودى كه كارى بر ضد ما انجام ندهى؟».


[1] يعنى: تو نكشتى بلكه خدا آنها را كشت. و تو تير نينداختى زمانى كه تير مى‌انداختى، بلكه خدا تير انداخت.( سوره انفال، آيه 17).

[2] بحار: 17/ 298.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 122
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست