نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 121
بر جراحات وى پاشيد، خوب شد، مثل اينكه اصلا زخمى نشده بود.
تيرى بر چشم قتاده اصابت
كرد و چشمش از حدقه در آمد! حضرت چشم او را به جاى خود گذاشت، خوب شد و از چشم
ديگرش تيزبينتر گرديد[1].
شكستن شمشير على (ع)
در جنگ احد
(1) 184- على- 7- مىفرمايد: در جنگ احد شمشيرم شكست، رو كردم به رسول خدا و گفتم: مرد با
شمشيرش مىجنگد و الآن شمشير من شكسته است.
چشم حضرت به بوته خشكيده
خرمايى افتاد. آن را برداشت و حركت داد كه به صورت شمشير ذو الفقار در آمد و به من
داد و به هر كس مىزدم، دو نيم مىشد[2].
توطئه براى قتل پيامبر
6
(2) 185- جابر مىگويد:
وقتى كه پيامبر اكرم- 6- در مكّه بود، شخصى از قريش، كرّه
اسبى را مىپروراند. وقتى پيامبر را مىديد مىگفت: اى محمّد! اين كرّه اسب را
پرورش مىدهم تا بر آن سوار شوم و تو را بكشم! حضرت در جواب فرمود: «بلكه من تو را
مىكشم!» وقتى جنگ احد پيش آمد، پيامبر- 6- نيزه شخصى را
گرفت و با آن ضربهاى بر گردن آن مرد زد كه زخمى شد و آن مرد پيوسته مىگفت: آتش،
آتش! و لحظاتى بعد، افتاد و مرد[3].
كمك به تيرانداز
(3) 186- در جنگى پيامبر
اكرم- 6- به فردى برخورد كرد كه تيرى در آورده بود تا
تيراندازى كند، حضرت دست مبارك را بر روى تير گذاشت و