نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 107
موصل به راهبى رسيدند، راهب به زيد گفت: اى شتر سوار! از كجا
مىآيى؟
جواب داد: از مكه.
راهب پرسيد: در پى چه
مىگردى؟
جواب داد: در پى دين
حقّ! راهب گفت: به مكّه برگرديد، چون دينى كه در جستجوى آن هستيد به زودى در آنجا
ظهور خواهد كرد.
زيد آهنگ مكّه كرد و
برگشت. در بين راه در محلّى به نام «لخم» عدّهاى به او حمله آوردند و او را
كشتند، در حالى كه مىگفت من پيرو دين ابراهيم هستم و به سوى كعبه سجده مىكنم و
منتظر پيامبرى از فرزندان اسماعيل و از پسران عبد المطلب هستم[1].
نور پيامبر 6 در
قيامت
(1) 170- كعب بن ماتع در
مجلسى نشسته بود و شخصى مىگفت: در خواب ديدم قيامت برپا گشته و همه مردم محشور
شدهاند. و هر ملتى با پيامبر خود عبور مىكند و هر پيامبرى دو روشنايى دارد كه با
آن مىرود و پيروانش نيز هر يك روشنايى دارند. تا اينكه محمّد- 6- عبور كرد. بر هر موى بدنش يك روشنايى بود و هر يك از پيروانش دو روشنايى
مانند پيامبران داشتند.
كعب به رفيقش گفت: اين
را از كجا مىگويد؟
گفت: در خواب ديده است.
كعب گفت: سوگند به خدايى
كه محمّد- 6- را مبعوث كرده است، در كتابهاى گذشتگان اين
گونه ديدهام[2].
[1] بحار: 15/ 220، حديث 39. و مستدرك الحاكم: 3/
439.