نام کتاب : جلوههای اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین جلد : 1 صفحه : 106
عمرو عاص شخصى كوتاه قد و عماره جميل و زيبا بود. وقتى كه روى
دريا با كشتى حركت مىكردند، اين دو شراب نوشيدند. پس عماره به عمرو- كه همسرش
همراهش بود- گفت: به همسرت بگو تا مرا ببوسد. اما عمرو ابا كرد و عماره عمرو را
گرفت و به دريا انداخت. عمرو، عماره را قسم داد تا اينكه عماره از او دست برداشت.
اما عمرو كه كينه عماره را به دل داشت لذا به نجاشى گفت: وقتى كه تو بيرون مىروى،
عماره نزد همسرت مىرود. از اين رو، نجاشى دستور داد در آلت او سيماب (جيوه) فرو
كردند، در نتيجه ديوانه شد و به حيوانات وحشى پيوست.
هيأت نمايندگى «نجران»
در مدينه
(1) 168- هنگامى كه هيأت
نجرانى پيش پيامبر آمدند، حضرت، عاقب و طيّب را- كه رئيس آنها بودند- به اسلام
دعوت كرد. آن دو گفتند: ما پيش از اين اسلام آوردهايم! حضرت فرمود: «دروغ
مىگوييد! دوست داشتن صليب و شرابخوارى، شما را از مسلمان شدن باز داشته است».
حضرت، آنها را دعوت كرد
كه بيايند و هر كس را كه دروغ مىگويند لعنت كنند. قرار گذاشتند فردا صبح بيايند.
وقتى صبح شد. رسول خدا- 6- دست على- 7- و امام
حسن- 7- و امام حسين- 7- و حضرت فاطمه- سلام اللَّه عليها-
را گرفت و آمد.
آنها گفتند: نزديكترين
اشخاص به خود و كسانى كه به ديانت آنها اطمينان دارد آورده است. بنا بر اين، از
ملاعنه خوددارى كردند.
حضرت فرمود: اگر خوددارى
نمىكردند، صحرا پر از آتش مىشد[1].
جويندگان دين حقّ
(2) 169- زيد بن عمرو و
ورقة بن نوفل در پى دين حق مىگشتند تا اينكه در