responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 103

گفت: بلى.

پرسيد: جنگ شما چگونه بوده است؟

گفت: گاهى ما پيروز مى‌شويم و گاهى او پيروز مى‌شود.

قيصر گفت: اين نشانه پيامبرى است! آنگاه پرسيد: شما را به چه چيزى دستور مى‌دهد.

گفت: ما را دستور مى‌دهد خدا را بپرستيم و به او شرك نورزيم و ما را از چيزهايى كه پدرانمان مى‌پرستيدند بر حذر مى‌دارد و به نماز، روزه، عفت، راستى، امانتدارى و وفاى به عهد فرا مى‌خواند.

قيصر گفت: اين نيز از صفات پيامبرى است. و من مى‌دانستم كه او ظهور مى‌كند ولى خيال نمى‌كردم از شما باشد. زود است كه او زير پاهاى مرا تصاحب كند. آرزو مى‌كنم به ملاقات او موفق شوم و پاهاى او را بشويم.

مسيحيها جمع شدند تا اسقف را به قتل برسانند. اسقف به من (دحيه كلبى) گفت: وقتى رفتى، بگو: فلانى به تو سلام رساند و مسلمان شد. سپس بيرون رفت و كشته شد[1].

پيامبر 6 و مرگ كسرى‌

(1) 166- وقتى كه حضرت محمّد- 6- مبعوث شد[2]، كسرى پادشاه ايران، قاصدى را به سوى باذان- كه دست نشانده او در يمن بود- فرستاد و پيام داد: به من خبر رسيده كه آنجا شخصى ادّعاى پيامبرى مى‌كند. به او بگو يا از سخنش دست بردارد و يا كسى را بفرست او و قبيله‌اش را از بين ببرد!


[1] بحار: 20/ 378، حديث 3.

[2] ولى در اخبار ديگر وارد شده كه بعد از اينكه پيامبر- 6- در سال هفتم هجرى، به كسرى نامه فرستاد و نام خود را بر نام او مقدم داشت، او خشمگين شد و اين پيام را به باذان داد. و شايد منظور در اينجا نيز همان باشد، چون كسرى بعد از نامه پيامبر- 6- از بعثت آن حضرت آگاهى يافت.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 103
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست