responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 104

باذان، فرستادگانى به سوى حضرت اعزام كرد. رسول خدا- 6- به آنها فرمود: «اگر من چيزى از پيش خود گفته باشم از آن دست بر مى‌دارم ولى خدا مرا مبعوث كرده است».

فرستادگان باذان، پانزده نفر بودند از آن پس حضرت 15 روز با آنها سخن نگفت. سپس آنها را فراخواند و فرمود: «به سوى فرمانده خود برگرديد و بگوييد:

خدا به من خبر داده كه در اين شب كسرى كشته شد. و بعد از اين كسرى نخواهد بود. و قيصر نيز كشته شد و قيصر هم نخواهد بود»[1].

مردم سخن آن حضرت را نوشتند و همان وقتى كه حضرت فرموده بود، آن دو مرده بودند.

مسلمانان در حبشه‌

(1) 167- ابن مسعود مى‌گويد: هشتاد نفر بوديم كه رسول خدا- 6- ما را به سرزمين نجاشى فرستاد. و جعفر بن ابى طالب نيز با ما بود. قريش هم عمارة بن وليد و عمرو بن عاص را با هداياى زيادى براى برگرداندن ما، فرستادند. نجاشى هداياى آنها را قبول كرد و آنان نيز به او سجده كردند و گفتند: عدّه‌اى از همشهريان ما از دين پدران خود برگشته‌اند و اكنون در كشور شما بسر مى‌برند.

نجاشى ما را طلبيد؛ جعفر گفت: امروز سخنگوى شما من هستم و غير از من كسى سخن نخواهد گفت.

وقتى كه به حضور نجاشى رسيديم، عماره و عمرو به نجاشى گفتند: آنها به شما سجده نكردند. در اين هنگام راهبان بانگ زدند: سجده كنيد. جعفر گفت: ما جز در برابر خداوند، سجده نمى‌كنيم.

نجاشى گفت: شما چه مى‌گوييد؟

جعفر گفت: خدا در ميان ما پيامبرى را مبعوث كرد و او همان كسى است كه‌


[1] بحار: 20/ 380، حديث 4.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست