responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 101

آنها را براى كسى فاش نكنى. در كتابهاى پيشينيان خير بزرگى را براى عموم مردم ديدم و مطلبى هم مخصوص گروه تو [قريش‌] در آن بود. كودكى متولد شده يا به زودى متولد مى‌شود و اسمش محمّد- 6- است. پدرش مى‌ميرد و پدر بزرگش از او نگهدارى مى‌كند. و بعد از او نيز عمويش كفالت او را بر عهده مى‌گيرد. و خدا آشكارا وى را مبعوث مى‌كند، و براى او يارانى از ما قرار مى‌دهد.

فقط خدا را مى‌پرستد. بتها را مى‌شكند. سخنش مرز ميان حق و باطل است. و در حكم و قضاوتش، عدالت را جارى مى‌سازد.

سپس گفت: اى عبد المطلب به زودى او را مى‌بينى.

عبد المطلب به سجده افتاد و گفت: من پسرى داشتم كه يكى از بهترين دختران قبيله‌ام را به ازدواج او در آوردم. پسرى را بدنيا آورد، اسمش را محمّد- 6- گذاشتم.

سيف بن ذى يزن گفت: او را به دور از چشم يهوديها نگهدار اگر زنده بمانم يثرب را مركز حكومت قرار مى‌دهم، چون قبر وى آنجا خواهد بود. و اگر بر جان او نمى‌ترسيدم، اسم او را اعلان مى‌كردم. سپس دستور داد به هر شخص قريشى هديه‌اى دادند. و به عبد المطلب چند برابر عطا نمود كه ديگران به او غبطه مى‌خوردند.

عبد المطلب گفت: اگر افتخار مرا مى‌دانستيد به آن غبطه مى‌خورديد[1].

دحيه كلبى در دربار قيصر

(1) 165- دحيه كلبى مى‌گويد: پيامبر- 6- مرا با نامه‌اى به سوى قيصر فرستاد و قيصر نيز مرا به نزد اسقف روانه كرد. و قضيه را به او خبر داد و گفت: اين همان پيامبرى است كه منتظر او هستيم و عيسى- 7- از آمدنش خبر داده بود.


[1] بحار: 15/ 218، حديث 36.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست