اين روايت را حموينى در «فرائد السمطين» و
ابن حاتم در «در النظيم» و «دارقطنى» و ابن عقده نيز نقل كردهاند.
بعد از على 7 بانوى اسلام فاطمه
زهرا 3 و امام حسن و امام حسين 8 و عبد اللَّه بن جعفر
و عمار ياسر و قيس بن سعد و عمر بن- عبد العزيز و مأمون خليفه عباسى به آن استناد
جستند و حتى عمرو بن عاص در نامهاى كه به معاويه نوشت براى اين كه به او اثبات
كند كه به خوبى از حقايق مربوط به موقعيت على 7 و وضع معاويه آگاه
است، صريحا مسأله غدير را ياد آورى كرده و خطيب خوارزمى حنفى در كتاب «المناقب» آن
را نقل كرده است[2].
پس سند حديث الغدير بسيار قوى و محكم است و
جاى هيچ گونه شك و ترديدى در آن نيست اما دلالت آن بر خلافت بلا فصل على براى رسول
خدا آن نيز در اعلى مراتب ظهور و روشنى است و با در نظر گرفتن قرائن حاليه و
مقاليه آن جاى هيچ ترديد باقى نمىماند.
ولى بر خلاف انصاف، اهل سنت به تأويل دلالت
آن كوشيده و ولايت را كه براى على 7 به مقتضاى نص غدير ثابت شده به
معناى دوستى و نصرت و امثال اينها حمل كردهاند ليكن با قرائن لفظى و مقامى كه در
خبر و موردش موجود است، مسلما مراد از «ولىّ» يا «مولى»، اولى به تصرف و صاحب
اختيار است، حمل بر معناى ديگر بسى ركيك و منافى با مقام حكمت رسول خدا 6 مىباشد.
على (ع) نزديكترين فرد به رسول خدا 6
احمد بن حنبل در مسند خود به سند خود از
«ابى موسى» از «ام سلمه» روايت
[2] خوارزمى، المناقب، ص
124- براى آگاهى بيشتر از منابع مختلف اين روايات در زمينه استدلال على( 7) و اهل بيت و جمعى از صحابه و غير صحابه به حديث غدير علاقمندان مىتوانند
به كتاب الغدير جلد اول از ص 159 تا 213 مراجعه كنند.
نام کتاب : الطرائف ت داود إلهامی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 324