نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 77
كشيده به سوى امام 7 حملهور شد و ضربهاى بر او
وارد كرد و بر كلاه خودش نشست و امير المؤمنين 7 نيز او را مورد حمله
متقابل قرار داد.
جابر انصارى گويد: زمانى
با هم جنگيدند و گرد و غبار از هر طرف برخاست و تماشاگران از وضع آن دو بىخبر بودند
و صدايى هم از آنها به گوش نمىرسيد، تا اينكه صداى تكبير شنيديم و دريافتيم كه
على 7 عمرو را به قتل رسانده است.
پيامبر وقتى صداى على
7 را شنيد شاد شد و تكبير گفت و سجده شكر به جاى آورد.
پس از آن كه غبار فرو
نشست، ياران عمرو از خندق گذشتند و عكرمة بن ابى جهل و ساير مشركان پا به فرار
گذاشتند و مصداق آيه تحقق يافت:
: خدا كافران را در جنگ
(احزاب) با همان خشمى كه به مؤمنان داشتند بىآنكه بهرهاى بدست آورند نااميد بازگردانيد.
پس از كشته شدن عمرو،
على 7 سرش را بريد و براى پيامبر برد و در حال تهليل گفتن با او روبرو
شد و سر را در مقابل پيامبر نهاد، آن حضرت سر و صورت على 7 را بوسه داد
و بزرگان صحابه پايش را بوسيدند، عمر به او گفت: چرا زرهش را برنگرفتى؟ زره
ارزشمندى است؟ فرمود: من حيا كردم كه بدن او را عريان كنم.
و ابن مسعود مىگفت:
خداوند جنگ را به وسيله على 7 از مسلمانان بر عهده گرفت و خدا نيرومند
و عزيز است.