نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 359
پاسخ امام زمان 7 به عبد اللَّه قمى
13- «سعد بن عبد اللَّه
قمّى» گويد: چهل و چند مسأله مشكل، آماده كردم، و جواب دهندهاى براى آنها نيافتم،
لذا گفتم: به «سرّ من راى» مىروم و از امام عسگرى 7 مىپرسم، وقتى به در
خانه امام 7 رسيدم اذن دخول خواستم و وارد شدم، وقتى او را ديدم فكر
كردم ماه شب چهارده را مىبينم.
ديدم بچهاى بسان ستاره
مشترى روى ران راست امام 7 نشسته، به او سلام كردم، و او پاسخ ما را
داد و دستور نشستن صادر كرد و نشستيم.
آنگاه از امور دينى و
مسائل شيعه و هداياى آنها پرسيديم؟ (يعنى پرسيديم بگو چه در انبان داريم).
امام حسن عسگرى 7 به او نگاه كرد و فرمود: فرزندم، به شيعيانت پاسخ بده؟
امام 7 به هر
كدام كه پرسشى در دل داشتيم، پاسخ دادند، بدون اينكه ما سؤال كرده باشيم! و براهين
را روشن نمود، تا جايى كه عقل ما حيران شد، كه چه درياى علمى است و چطور اين گونه
از غيب خبر مىدهد؟! سپس امام حسن عسگرى 7 به ما التفاتى كرده و پرسيد:
چرا به اينجا آمدهايد؟ گفتم: عشق ما به ديدار مولايمان ما را به اينجا آورده؟ سپس
فرمود:
هر چه مىخواهى از نور
چشمم (امام زمان 7) سؤال كن؟
از جمله سؤالاتى كه
پرسيدم اين بود: مولايم مرا از تأويل «كهيعص» خبر ده؟ فرمود: اين حروف از خبرهاى
غيبى است كه خداوند آنها را به زكريا داد و سپس آنها را به محمد 6 گفت، و آن اين است كه: زكريا از خدا خواست كه نامهاى پنجگانه را به
او بياموزد؟ جبرئيل بر او نازل شد و به او آموخت و زكريّا هنگامى كه محمد و على و
فاطمه و حسن و حسين : را ياد كرد،
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 359