نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 360
اندوهش بر طرف شد و چون به نام حسين 7 رسيد، بغض
گلويش را فشرد، و روزى از خدا پرسيد: چرا هر گاه چهار نفر اول را نام مىبرم دلم
تسلّى مىيابد و هر گاه به نام پنجمى مىرسم، اشكم جارى و اندوهم زياد مىشود؟ لذا
خداوند داستان را برايش روشن كرد و فرمود: «كهيعص» پس «ك» نام كربلا و «هاء» شهيد
شدن عترت : و «يا» يزيد كه نسبت به حسين 7 ستم روا مىدارد
و «عين» عطش و «صاد» صبر اوست.
پس وقتى زكريا آن را
شنيد، سه روز از مسجدش بيرون نرفت، و مردم را نپذيرفت و همچنان گريه مىكرد و
مىگفت: بار خدايا آيا بهترين همه خلقها، به فرزندش رنج و محنت مىدهى؟ و اين
مصيبت را براى او مىفرستى؟ خدايا به على 7 و فاطمه 3 لباس
اين معصيت را مىپوشانى؟ و غم اين بلا را به ساحتشان روا مىدارى؟ خدايا به من
فرزندى ده كه در پيرى چشمم روشن شود و او را وارثى خوب گردان كه مقام او با من چون
«مقام حسين 7» باشد؟
پس وقتى كه روزيم كردى،
مرا به حبّش مبتلا كن، سپس با او مصيبتى بر من وارد كن، همان گونه كه محمد 6 حبيبت را مصيبت زده مىكنى؟ (اين بود كه دعا به اجابت
رسيد) و حمل يحيى چون حمل حسين 7 شش ماه بود.
14- ابن عباس گويد: رسول
خدا 6 به على 7 فرمود: شيعيان تو در قيامت
رستگارند، كسى كه به آنها اهانت كند، به تو اهانت كرده و كسى كه به تو اهانت كند،
به من اهانت كرده و چنين كسى را وارد آتش دوزخ مىكنند، تا هميشه در اين جايگاه
بد، بماند.
اى على 7 تو
از من و من از توام و روح تو از روح من و طينت تو از سرشت من و شيعيانت از اضافه
سرشت ما آفريده شدهاند، و كسى كه آنها را دوست
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 360