نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 331
خدا را در باره من جارى كن؟
حضرت پرسيد: چه گناهى
مرتكبشدهاى؟ گفت: با پسرى لواط كردهام؟
فرمود: شايد دخول نكرده
باشى؟ (منظور امام 7 اين بود كه او را منصرف سازد).
گفت: دخول كردم؟ امام
7 فرمود: پس يكى از سه حد را انتخاب كن؟ يا ضربه شمشير يا ديوار را بر
رويت خراب كنند؟ يا با آتش بسوزانند؟ پرسيد:
كداميك بيشتر و بهتر
گناهان مرا پاك مىكند؟ فرمود: سوختن؟ گفت: همين را انتخاب مىكنم؟
امام 7 به
قنبر دستور داد، آتشى روشن كند، جوان اجازه خواست تا دو ركعت نماز بخواند، پس از
وضو نماز را به جاى آورد، و پس از آن سجده شكر كرد، و در سجده گريه مىكرد و
مىگفت: خدايا من بنده گنهكارى هستم. و فلان گناه را مرتكب گشتهام، حال نزد حجّت
و خليفهات در روى زمين آمدهام و گناهم را برايش روشن نمودم و او حدود را به من
معرفى كرد و من سختترين را برگزيدم، اكنون به حق محمد و آل محمد 6، آن را وسيله پاكى من قرار ده؟
راوى گفت: در اثر دعاهاى
اين جوان، امام 7 به گريه آمد، و بعد به اصحاب فرمود: هر كس مىخواهد
مردى از بهشت را ببيند، به اين جوان بنگرد؟ آنگاه فرمود: اى جوان برخيز خداوند
گناه تو را بخشيد و حد را از تو برداشت؟ اصحاب پرسيدند: آيا حدّ خدا را در بارهاش
اجرا نمىكنى؟ فرمود:
حدى كه از خدا بر گردن
اوست، امام 7 مىتواند آن را اجرا نمايد و يا ببخشد.
آفرينش اهل بيت عليهم
السّلام از نور است.
از سلمان (ره) روايت است
كه: در خدمت پيامبر 6 نشسته بودم، در اين موقع «عباس
بن عبد المطلب» وارد شد و پس از سلام و تعارفهاى معمولى، از
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 331