نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 324
در آن ايّام چهل نفر از مهاجرين و انصار، با من بيعت كردند كه
زبير در ميان آنها بود، و من امر كردم فرداى آن روز در حالى كه سرها را تراشيده و
سلاح بر كف دارند، نزد من بيايند، اما جز چهار نفر بقيه از بيعت خود سرباز زدند.
پس از قتل عثمان، همين
زبير به همراه طلحه، بدون اجبار با من بيعت نمودند، ولى بيعت خود را شكستند و خداوند
آنها را به هلاكت رساند.
و سه نفر ديگر يعنى:
«ابو ذر» و «مقداد» و «سلمان»، تا روز مرگشان در دين ثابت قدم بودند «رحمهم
اللَّه».
اشعث اظهار داشت: اگر
چنين باشد، همه مردم به بيراهه رفتهاند، جز شما و شيعيانتان؟
فرمود: چنان كه گفتم:
حقّ با من است، و كسانى كه با ما دشمنى كردند، و زور گفتند و حق و مقام ما را منكر
شدند و به معاند ما تبديل گشتند به هلاكت افتادهاند، ولى كسى كه به توحيد و اقرار
به پيامبرى محمد 6 تمسّك جسته و از ملت (اسلام) خارج
نگرديده و به صورت ناصبى در نيامده، و دشمنان ما را تقويت نكرده، اما در خلافت شك
داشته و اهل آن را نشناخته و ما را هم دوست مىداشته، مسلمانى ضعيف محسوب مىشود و
گناهش را بر او آسان مىگيرند و اميد رحمتى از سوى خدا در بارهاش مىرود.[1] راوى گفت:
شيعيان در اين روز، از بيان امام 7 استقبال كردند، زيرا امام 7 مسائل را روشن كرد و از روى شبهات پرده برداشت و تقيّه را كنار گذاشت، و
هيچ عرب شاكى، نسبت به مسائل گذشته پيدا نمىشد و در باره بزرگان و برائت از
كارشان به آسانى بحث مىكردند و شكها را كنار گذاشتند و از توقف گذشتند.