نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 268
چون ناچار به تحكيم و انتخاب فردى براى آن شدم، كار را به
آنان واگذار نمودم، مردى را براى اين امر انتخاب كردند، و «ابن عاص» او را فريب
داد، چنان فريبى كه صدايش به شرق و غرب عالم رسيد، و شخص فريب خورده (ابو موسى)
سخت از كار خود پشيمان شد.
مورد هفتم: اى برادر
يهودى، رسول خدا 6 عهدى به من ارجاع نمود كه در اواخر
عمرم، با گروهى از اصحابم كه روزها را روزه و شبها را به عبادت مشغول بودند،
مقاتله نمايم، كسانى كه كتاب خدا را مىخواندند، اما بسان تيرى كه از كمان خارج
مىشود، از دين خارج شدند، از جمله آنان «ذو الثديه» بود كه با كشتنشان، كارم به
سعادت ختم شد.
پس از بازگشت از صفين و
حكمين، برخى از افراد به بحث در باره نتيجه حكمين پرداختند و چون توجيهى براى كار
خويش نيافتند، گفتند: سزاوار بود كه امير المؤمنين 7، پيشنهاد خواهان
تحكيم را كه خطا بود نپذيرد، گر چه به قتل خود و مخالفانش كه ما بوديم مىانجاميد،
زيرا با بيعت ما با او و اطاعتش از ما- در امر تحكيم- كافر شده و با اين كار خونش
را بر ايمان مباح كرده! اينجا بود كه سر به شورش برداشتند و با فرياد بلند اعلان
داشتند:
لا حكم الّا للَّه:
فرمانى جز فرمان خدا نيست.
سپس گروهى در «نخيله» و
گروهى در «حروراء» و گروهى به مشرق زمين (عراق)، رفته و از دجله عبور كرد.
همه مسلمين را آزمودند،
و هر كسى را تابع خود مىيافتند، رهايش مىكردند و هر كسى را مخالف تشخيص
مىدادند، به قتل مىرساندند.
من نيز به سوى دو گروه نخستين
رفتم و آنها را به اطاعت خدا و رجوع به
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 268