نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 265
اما در اين پيشنهاد انديشه كردم و ديدم، نزد خدا عذرى براى
نصب وى ندارم و در اين باره با افراد مورد قبول شور كردم، اما رأى آنان در باره
فرزند آكله، چون رأى من بود، و مرا از باز داشتن دست وى در امور مسلمين بر حذر
مىداشت.
از سوى ديگر، مجاز به
كمك گرفتن از گمراهان نبودم، لذا يك بار شخصى «بجيلى» و بار ديگر شخصى «اشعرى» را
نزد او فرستادم، ولى اين دو فرستاده، دين خود را به او فروختند و به دنيا روى
آوردند. آنگاه كه ديدم او حريم فرمانهاى الهى را مىشكند و مصرّانه به كارش ادامه
مىدهد، با اصحاب بدرى محمد 6 و كسانى كه خداوند از
آنان خشنود بود و ساير صالحان و مؤمنان و تابعان به مشورت پرداختم، ديدم همه آنها
با ديدگاه من، نسبت به جنگ با وى و كوتاه كردن دستش، موافقند.
من افرادى از اصحابم را
به سوى وى فرستادم و نامههايى برايش نوشتم و او را به خوددارى از جناياتش فرا
خواندم، و برايش استدلال نمودم كه مردم با من بيعت كردهاند، ولى در پاسخ براى من
شروطى تعيين مىكند كه خدا و پيامبر 6 و مسلمين به
آنها راضى نيستند.
از جمله شروط وى اين است
كه: اصحابم را به او تحويل دهم، اصحابى كه از اركان اصحاب محمد 6 بودند، كسانى چون عمّار ياسر! آيا كسانى چون عمار يافت مىشود؟
سوگند به خدا، اگر چهار
نفر پيشتاز در ميان اصحاب بودند، پنجمى عمار بود و اگر پنج نفر بود، ششمى عمار
بود، او (معاويه) شرط مىكند كه: اين گونه افراد را نزد وى بفرستم، تا آنها را به
راحتى به قتل برساند و مصلوب سازد.
تظاهر به خونخواهى
عثمان
او با اين سخنان (ركيك)
به خونخواهى عثمان تظاهر مىنمايد، در حالى
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 265