نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 264
مؤمنين، تشكيل مىدهد. چرا كه از هنگام بعثت محمد 6 تا روزى كه با قدرت اسلام، شهر مكّه به دست مسلمانان افتاد، اين
پدر و پسر، دشمن خدا و پيامبر 6 و مسلمانان بودند.
در فتح اين شهر و در سه
مورد ديگر، برايم، از اين پدر و پسر، بيعت گرفته شد، و پدرش ديروز، نخستين كسى بود
كه به عنوان، امير المؤمنين 7 به من تبريك گفت، و مرا به قيام و گرفتن حقّم ترغيب
و هر گاه نزد من مىآمد بيعتش را تجديد مىنمود.
عجيبترين عجايب اين است
كه: وقتى ديد خداوند، حق مرا به من بازگردانده و آن را در جاى مناسبش مستقر نموده
و اميدش به اينكه، چهارمين خليفه شود، قطع شده، و از اين امانت الهى محروم گشته؛
به آن گنهكار فرزند عاص روى آورده، و او را به سوى خويش فرا خوانده، و او را در
طمع حكومت مصر انداخته، در نتيجه به ايجاد آشوب در شهرها دست زده و آنها را تاراج
كرده، زيرا دريافت كه در حكومت من بيش از سهم يك نفر به او داده نمىشود، و اصولا
بر حاكم چنين بخششى حرام است، لذا به ارضاى دوستان و آزار مخالفانش پرداخته و بر
ضد ما در شهرها به فعاليت روى آورده و بر شرق و غرب و شمال و جنوب بلاد اسلام
مىتازد، چنان كه گزارشهايش به من مىرسيد، تا براى خود طرفى ببندد و حكومتى دست و
پا نمايد.
جنگ صفين از زبان على
7
در اين باره «اعور
ثقيف»، نزد من آمد و از من خواست، تا او را والى شام گردانم تا بدين وسيله درد او
را درمان بخشم.
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 264