responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 257

مورد سوم: اى برادر يهودى، كسى كه پس از پيامبر 6 بر مقام خلافت تكيه زد، در تمام ديدارهايش با من عذر مى‌آورد و جز در مورد اخذ حق و نقض بيعتم، حلّيت مى‌طلبيد، من به او مى‌گفتم: ايّام سپرى مى‌شود و حق به من باز مى‌گردد، حقى كه خداوند برايم قرار داده، بدون اينكه، با نو پايى اسلام و نزديكى عهدش به دوران جاهليّت، حادثه‌اى به وجود بياورم و منازعه‌اى براى طلب آن كرده باشم، زيرا برخى پاسخ مثبت مى‌دادند و برخى منفى.

گروهى از خواصّ اصحاب محمد 6 كه به دلسوزى براى خدا و رسول 6 و اسلام، نزد من شناخته شده بودند، به من مراجعه كرده و پنهان و آشكار، به اخذ حق دعوتم مى‌كردند و حاضر بودند در اين راه جان خود را فدا نمايند، تا بدين وسيله، بيعت خود را نسبت به من ادا كرده باشند، من در پاسخ مى‌گفتم: صبر كنيد، شايد خدا بدون منازعه و هدر رفتن خونها، آن را به من برگرداند.

گروه بسيارى پس از پيامبر 6 با اينكه اهليّت نداشتند به طمع خام افتادند، هر كدام مى‌گفتند: يكى از ما امير شود و يكى از شما و نيّتى جز ستاندن حق از من نداشتند، هنگامى كه عمر اولى به پايان رسيد، كار در دست مشابه او افتاد و گروهى از اصحاب محمد 6 كه درگذشته‌اند رحمهم اللَّه و كسانى كه باقى ماندند، در اطراف من اجتماع كردند و همان سخن را تكرار نمودند، ولى سخن من همان صبر و مهر و يقين بود، تا گروهى كه رسول خدا 6 گاهى به نرمى و گاهى به تندى و گاهى با بخشش و گاهى با شمشير، با آنها برخورد كرده، از بين نروند، تا جايى كه اگر مردم در خانه يا در فرار، يا در سيرى يا در تشنگى يا پوشيده، يا در بيابان و يا در رفاه بودند و ما اهل بيت 7 در خانه‌هاى بى‌سقف و در، و بدون پوشش بوديم و جز

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 257
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست