responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 246

در پاسخ عرض كرد: سوگند به خدا اى امير مؤمنان، چيزى برايم محبوب‌تر از شهادت، در ركاب تو نيست؟.

اجراى اوامر حضرت على 7 توسط جوان ايرانى‌

اينجا بود كه امام 7 قرآن را به او داد، وقتى كه به سمت آنها حركت مى‌كرد، امام 7 به او نگاه كرد و فرمود: اين جوان از كسانى است كه دلشان به نور ايمان پر و منوّر شده و شهيد مى‌گردد؟ و من از اين كار مى‌ترسيدم؟ ولى اين قوم با كشتن وى روى رستگارى نخواهند ديد.

جوان با قرآن در مقابل لشكر عايشه ايستاد و طلحه و زبير در چپ و راست هودج ايستاده بودند و با فرياد بلند گفت: اى مردم اين كتاب خداست و امير المؤمنين 7 شما را به آن فرا مى‌خواند، پس به طاعت خدا و كتاب او گردن نهيد؟! عايشه و طلحه و زبير صدايش را شنيدند ولى، تسليم نشدند و لشكرشان به اين جوان حمله كردند و دست راست او را قطع نمودند، او قرآن را به دست چپ گرفت و همان جملات را تكرار كرد، اين بار دست چپش را بريدند، ولى او همچنان قرآن را رها نمى‌كرد و خون از بدنش بيرون مى‌چكيد، و همان جملات را تكرار مى‌كرد، تا اينكه او را مورد حمله قرار دادند و پس از شهادت، بدنش را قطعه قطعه كردند، راوى گفت: پيه شكمش را ديديم.

امير المؤمنين 7 رو كرد به اصحاب و فرمود: من در ضلالت ايشان شك و ترديد نداشتم و از اول اينها را مى‌شناختم، و فقط دوست داشتم، حقيقت امر برايتان روشن شود، و مى‌دانيد كه اين گروه نخست، حكيم بن جبله عبدى را با گروهى از صالحان به قتل رساندند و اكنون به جوانى كه آنان را به كتاب خدا و عمل به آن فرا مى‌خواند، با وحشيگرى تمام به او حمله بردند و او را كشتند، حال هيچ‌

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 246
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست