responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 238

اين گروه مى‌خواهند، كسانى را در ميان امّت كوچك كنند، ولى نزد خدا كوچك نيستند و او با آنهاست، زيرا اينان در باره قولى غير مرضىّ نزد خدا، به تبادل نظر مى‌پردازند و خدا، به كارشان احاطه دارد.

پيامبر 6 اكرم در ادامه افزود: كارى كه اين قوم كردند، مانند كارى است كه در جاهليّت نامه‌اى به كعبه آويخته بودند، انجام دادند و اگر خدا بخواهد، عذابى سخت به آنها مى‌چشاند، تا آنها را مانند آيندگانى كه در اين راه قدم مى‌نهند، بيازمايد و پاك را از ناپاك جدا سازد و اگر خدا دستور اغماض به من، نسبت به آنان نداده بود، و اينكه اوامرش را به نتيجه مى‌رساند؛ گردنشان را مى‌زدم.

حذيفه گويد: سوگند به خدا اين افراد را هنگام شنيدن كلام پيامبر 6 ديديم كه، لرزه بر اندامشان افتاده بود، و مالك خود نبودند، ولى ديگران هراسى نداشتند، و پيغمبر 6 با خواندن قرآن و بيان مثلها، كارى كرد كه نسبت به من مظنون نشدند.

بازگشت پيامبر خدا 6 از سفر، و گفتار او در شأن على 7

حذيفه گويد: وقتى پيامبر 6 از سفر بازگشت، در منزل امّ سلمه نزول كرد و يك ماه در آنجا اقامت گزيد و چون ساير مواقع به منزل هيچ كدام از همسرانش نزول اجلال ننمود.

عايشه و حفصه اين موضوع را با پدران خود در ميان گذاشتند، آن دو گفتند: علّت اين كار را مى‌دانيم ولى شما نزد او برويد، شايد با نيرنگ، منظورش را دريابيد و ريشه قضيّه را به دست آوريد؟

حذيفه گويد: عايشه به تنهايى به منزل ام سلمه رفت و ديد على 7 نزد پيامبر 6 حضور دارد پيامبر 6 از عايشه پرسيد: اى حميرا چه چيز تو را به اينجا كشانده؟

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 238
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست