نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 235
سالم مولى ابى حذيفه ديد ابى بكر و عمر و ابا عبيده مشغول
نجوا هستند، به آنها گفت: مگر پيامبر 6 دستور ندادند،
سه نفر نبايد نجوا كنند؟ به خدا قسم اگر به من نگوييد: در باره چه موضوعى سخن
مىگفتيد، اين اجتماع را به رسول خدا 6 گزارش مىدهم؟
ابو بكر به سالم گفت: در صورتى كه اسرار ما را افشا نكنى و جزئى از ما باشى، مسأله
مورد بحث را به اطلاع مىرسانم؟ و اگر نپسنديدى كه با ما همراهى كنى، آن را مكتوم
بدارى؟
سالم پيمان را پذيرفت و
قول داد، مسأله را بازگو نكند، چون نسبت به امام 7 كينه و دشمنى و به
اين موضعگيرى شهرت داشت.
سپس به وى اظهار داشتند:
ما همپيمانشدهايم كه در مورد ولايت على 7 پس از پيامبر 6 اطاعت نكنيم؟ سالم گفت: من هم با شما هم عقيده هستم، زيرا چيزى
در نظرم مبغوضتر از بنى هاشم نيست، و بر اين امر استوار باشيد و شما را همراهى
خواهم كرد.
وقتى پيامبر 6 خواست حركت كند، از آنها پرسيد: در چه باره نجوا مىكرديد؟ در
حالى كه شما را از اين كار منع كرده بودم؟ در پاسخ گفتند: جز اين لحظه ما يك ديگر
را نديدهايم. پيامبر 6 با نگرانى نگاهى به آنان كرد
و فرمود: شما عالمتريد يا خدا؟ و چه كسى ظالمتر از كسى است كه شهادت خود را كتمان
مىكند؟ و خدا از كارتان غافل نيست.
پيمان نامه مخالفان
پس از ورود به مدينه،
همين گروه اجتماع كردند و ميان خود پيمانى نوشتند، كه اقدامات خود را عملى سازند و
نخستين بند اين پيمان نقض ولايت على 7 بود و در آينده كار خلافت، بايد
به ابى بكر و عمر و ابى عبيده
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 235