نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 208
مهاجرين و انصار گفتند: پيامبر ما 6 در گذشته؟ گفتند: الحمد للَّه.
پرسيدند: كداميك وصىّ او
هستيد؟ زيرا هر پيامبرى وصىّاى دارد كه پس از او راهش را ادامه مىدهد و فرمانهاى
الهى را از طرف او به مردم مىرساند؟ مهاجرين و انصار، ابى بكر را به آن دو معرفى
كردند و گفتند: او وصىّ پيامبر 6 است. به ابى بكر
گفتند: ما مسايلى را كه به اوصيا مربوط است، از تو مىپرسيم؟ ابى بكر گفت: بپرسيد:
تا به يارى خدا پاسخ دهم؟!.
يكى از آن دو يهودى
پرسيد:
اول اينكه: من و تو نزد
خدا چه (مقامى) داريم؟
دوّم اينكه: نفسى كه در
نفسى باشد، و ميانشان خويشاوندى نباشد، چيست (و يا كدام) است؟
سوّم اينكه: چه قبرى است
كه صاحبش را «سير» مىدهد؟
چهارم اينكه: آفتاب از
كجا طلوع و در كجا غروب مىكند، و در كجا طلوع كرده كه هرگز در آنجا طلوع نخواهد
كرد؟
پنجم: بهشت و دوزخ
كجاست؟
ششم: خداوند محمول است
يا حامل و صورت خدا كجاست؟[1] هفتم: دو
شاهد و دو غايب و دو خشمگين بر يك ديگر كدامند؟
هشتم: واحد (يك) و اثنان
(دو) و ثلاثه (سه) و اربعه (چهار) و خمسه (پنج) و ستّه (شش) و سبعه (هفت) و ثمانيه
(هشت) و تسعه (نه) و عشر (ده) واحد عشر (يازده) و اثنا عشر (دوازده) و عشرون
(بيست) و ثلاثون (سى) و اربعون (چهل) و خمسون (پنجاه) و ستّون (شصت) و سبعون
[1] ظاهرا اشاره به آيه شريفه: كُلُّ
شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ.
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 208