نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 20
جامه و از خوراكش به دو قرص نان اكتفا كرده و شما بر چنين
رفتارى توانا نيستيد ولى مرا به پرهيزگارى و كوشش و پاكدامنى و درستكارى يارى كنيد
...
و اگر بخواهم راه مىبرم
به صافى و پاكيزگى اين عسل و مغز اين نان گندم و بافتههاى اين جامه ابريشم ولى چه
دور است كه هوا و خواهش بر من پيروزى يابد، و بسيارى حرص مرا به برگزيدن طعامها
وادارد و حال آنكه شايد در حجاز يا يمامه كسى باشد كه طمع و آز در قرص نان نداشته
باشد و سير شدن را ياد ندارد ... آيا قناعت كنم كه به من بگويند زمامدار و سردار
مؤمنين در حالى كه به سختيهاى روزگار با آنان همدرد نبوده يا در تلخكامى جلو ايشان
نباشم؟! امثال اين كلمات، در بيانات امام بسيار است و ترديدى نيست كه او زاهدترين
مردم بود و هيچ گاه از غذايى شكم خود را سير نكرد و لباسهاى خشن مىپوشيد و آرد جو
و گاهى نمك و زمانى نبات (گياه) و بالاترين چيزى كه تناول مىكرد؛ شير بود.
على 7 مرد
زهد و قناعت
روايت «سويد بن غفله»
: از «سويد» روايت شده
كه بر امام 7 وارد شدم، ديدم سفرهاى مقابلش پهن است و ظرف ماستى كه
بوى ترشيدگىاش به مشام مىرسيد، روى آن گذاشتهاند در دست امام قرص نانى بود كه
پوست جو روى آن را فرا گرفته بود و حضرت با دست مبارك نان را خرد مىكرد و در آن
مىريخت، امام از من خواستند، از غذايشان بخورم، عرضه داشتم، روزه دارم.
فرمود: از پيامبر شنيدم
كه مىفرمود: هر كس روزه او را از خوردن غذايى كه ميل دارد، باز دارد، بر خداست كه
از غذاهاى بهشتى به او بخوراند و از
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 20