: امام 7 بارزترين
و عالىترين فرد اين مصداق بود و كافى است كه در اين باره به نامهاش در «نهج
البلاغه» به «عثمان بن حنيف انصارى» فرماندار آن حضرت در بصره بنگريم، زيرا به
امام گزارش رسيده بود كه او به مهمانىاى دعوت شده و به آن پاسخ مثبت داده، در اين
باره مىفرمايد:[2] اى فرزند
حنيف پس نگاه كن به آنچه دندان بر آن مىنهى از اين خوردنى و چيزى را كه بر تو
آشكار نيست بيفكن و آنچه را به پاكى راههاى به دست آوردن آن دانايى بخور، آگاه باش
هر پيروىكننده را پيشوايى است كه از او پيروى كرده به نور دانش او روشنى مىجويد
بدان كه پيشواى شما از دنياى خود به دو كهنه
ُ فانظر الى ما تقضمه من هذا المقضم فما اشتبه عليك علمه فالفظه و ما
ايقنت بطيب وجهه فنل منه الا و انّ لكلّ مأموم اماما يقتدى به و يستضئ بنور علمه
الا و انّ امامكم قد اكتفى من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه الا و انّكم لا
تقدرون على ذلك و لكن اعينونى بورع و اجتهاد و عفّة و سداد ... و لو شئت لاهتديت
الطّريق الى مصفّى هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القزّ و لكن هيهات ان
يغلبنى هواى و يقودنى جشعى الى تخيّر الاطعمة و لعلّ بالحجاز او اليمامة من لا طمع
له في القرص و لا عهد له بالشبع ... اقنع من نفسى بان يقال امير المؤمنين 7 و لا اشاركهم في مكاره الدّهر و جشوبة العيش،
نهج البلاغه فيض ص 956 نامه 45(
م).
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 19