نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 21
نوشيدنيهاى آن به او بنوشاند.[1] راوى گفت: به «فضّه» كه در نزديكى
امام ايستاده بود؛ گفتم: واى بر تو آيا از خدا پروا نمىكنى و حال امام 7 را در نظر نمىگيرى؟ چرا اين سپوسها را از نانها نمىگيرى؟ فضّه گفت: خود
امام 7 به ما دستور داده سپوسها را نگيرم، امام به من (سويد) فرمود: به
فضّه چه گفتى؟ عرضه داشتم راجع به غذاى شما با او صحبت مىكردم؟ در پاسخ فرمود:
پدر و مادرم فداى كسى باد (پيامبر 6) كه از غذايى
مطبوع و از نان گندم سه روز متوالى شكم خود را سير نكردند، تا خدا او را فرا
خواند.[2]
روايت عدى بن ثابت در
زهد امام 7:
از «عدى» روايت است كه:
روزى مقدارى فالوده براى امام 7 آوردند، ولى حضرت از خوردنش ابا كرد و
فرمود: دوست ندارم از چيزى كه رسول خدا 6 نخوردند،
بخورم.
امام 7 آرد
جو را در كيسهاى مىگذاشت و درش را مهر مىكرد، از امام علّت مهر كردن را
پرسيدند؟ فرمود: مىترسم اين دو (حسن و حسين 8) روغن زيتون يا چربى
ديگرى با آن مخلوط كنند.[3] هر منصفى كه
به كثرت زهد و قناعت امام 7 نگاه كند و حديثى را كه آن بزرگوار از
پيامبر اسلام 6 نقل كرد، در مىيابد كه: از غذاى خويش
رضايت كامل داشته و آن را طعامى مرغوب مىدانسته، زيرا دنيا را طلاق داد و فرمود: