نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 180
عرض كردم: دين خدا پس از پيامبر ما 6 از ميان رفت و اهل كفر با دليل، بر آن تسلّط يافتند و اصحاب او را مجاب
كردند، اى على 7 به داد دين محمد 6 برس.
مردم طاقت آنچه
شنيدهاند ندارند بايد چارهاى انديشيد، و كليد حل اين مشكل به دست تو است، زيرا
تو بر طرفكننده اندوه، و كاشف بيمارى و طبيب، و تاج و چراغ تاريكى و حلّال
ابهامات اين امّتى؟
راوى گفت: امام 7 فرمود: مشكل چيست؟
سلمان گفت: گروهى
نيرومند و مركب از يك صد نفر از اشراف قوم كه در رأس آنها، جاثليقى دانشمند قرار
دارد، از طرف پادشاه روم به اينجا آمدهاند اين جاثليق مباحث را به جا طرح و تأويل
و دليل خود را استوار و حجت را تمام مىكند، حكمتهايى را كه بيان مىنمايد، مانندش
را نشنيدهام و سرعت پاسخ او از كان علمش حكايت دارد، او با گروهى نزد ابى بكر
آمدهاند، و از مقام او وصى پيامبر 6 سؤال كردند، ولى
مدّعايشان را در خلافت ابطال نمود، و پايه انتخاب ابو بكر از سوى امت را متزلزل
ساخت و با ايراد مسألهاى، خليفه را از ايمان تهى نمود و او را ملزم به كفر و شك
دانست، و آنان را به ذلت و خضوع واداشت، حال وقت آن است كه دين محمد 6 را دريابى، زيرا ملت ظرفيت حمل شبهات وارده را ندارند؟!
شكايت عالم مسيحى از
ديگران
سلمان (ره) گويد: امير
المؤمنين 7 برخاست و همراه من، نزد اين قوم كه در حيرت و حقارت فرو
رفته بودند، آمد و پس از سلام، روى زمين نشست و فرمود: اى نصرانى پرسشهاى خود را
مطرح كن، تا پاسخهايم را بشنوى، من پاسخ نيازمنديهاى مردم را در همه زمينهها به
خواست خدا، مىدهم؟!
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 180