نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 175
در رأس اين گروه همين مرد دانشمند كه مورد تأييد همه آنان
بود، قرار داشت.
اين مرد به تأويل كلام و
ردّ هر فرعى به اصلش آگاهى كامل داشت مردى با وقار، ملايم و تيز هوش، آرام و متين
بود و در بحث دچار سستى نمىشد، هميشه ساكت بود، و تا از او سؤال نمىكردند، پاسخ
نمىگفت: و هنگامى كه طرف مقابلش سخن مىگفت: گوش فرا مىداد.
اين دانشمند فرهيخته، با
همراهان خود، وارد مدينه شدند و از شتران پايين آمدند.
از اهل مدينه راجع به
وصىّ و قائم مقام پيامبر 6 پرسيد، و آنها ابى بكر را
معرفى كردند.
لذا به مسجد داخل و بر
ابى بكر- كه با گروهى از قريش از جمله عمر و ابو عبيده و خالد بن وليد و عثمان و
ديگران نشسته بودند- وارد شدند.
هنگامى كه به آنها نزديك
شدند، پيشواىشان سلام داد و پاسخ شنيد.
گفت: من و همراهانم از
روم آمده و پيرو دين مسيح هستيم و چون خبر درگذشت پيامبر 6 و اختلافتان به ما رسيده، آمدهايم تا در باره صحّت نبوت او تحقيق به عمل
آوريم؟ و راه درست و دين حق را بشناسيم.
اگر از دين ما برتر بود،
آن را مىپذيريم و مسلمان مىشويم و راه «رشد» را با كمال ميل قبول مىكنيم و به
دعوت پيامبرتان پاسخ مثبت مىدهيم و اگر بر خلاف چيزهايى بود كه عيسى و ساير
انبياء آوردهاند، به همان دين مسيح بازمىگرديم- زيرا در اين دين (مسيح) خداوند
معيارهايى در باره انبياى خود فرستاده كه بهترين دليل و روشنگر راه ماست، حال كدام
يك از شما، صاحب امر پس از پيامبر 6 هستيد؟
عمر با اشاره به ابى بكر
گفت: اين مرد، صاحب امر پيامبر ماست؟
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 175