نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 174
خدا، در باره آنان و وارثان پيامبر 6 روشن بود و دلهاى اولياء و دوستان (خاندان ولايت) برانگيخته شده و سود رهبرى
ايشان براى توده مردم عمومى و به وسيله ايشان حجّت و برهانشان نيرومند و روشن
مىشد (اما صد حيف كه دست آنان را كوتاه كردند).
فرستادگان پادشاه روم
به نزد ابى بكر
هنگامى كه خبر رحلت
پيامبر اسلام 6 و داستان اختلاف امت، براى انتخاب
خليفه و رها كردن راه هدايت و نسبتى كه به پيامبر 6
مىدادند كه او كسى را براى اين امر انتخاب نكرده و كار امت را مهمل گذاشته، و
خودشان شخصى را از ميان دورترين افراد نسبت به رسول خدا 6 به منصب خلافت، برگزيدهاند، و اهل بيت و ذريّه و نزديكان او را، از اين امر
محروم كردهاند، به پادشاه روم رسيد،[1] دانشمندان
كشور و اسقفها (رهبران مذهبى مسيحيت) را خواست، و در اين باره با آنان به مشورت و
بحث پرداخت، كه آيا ادعاى قريش پس از پيامبرشان 6
درست است و آيا آنچه محمد 6 آورده مورد تصديق
مىباشد، يا نه؟
اسقفها دلايلى اقامه
كردند كه او، محمد 6 است لذا از آنها خواست تا به
مدينه (پيامبر) بروند و با مسلمين به بحث و مناظره بپردازند، تا حقيقت امر بر
ايشان مبرهن گردد.
به جاثليق[2] (بزرگ
مسيحيان) دستور داد، تا از ميان ياران خود، كسانى را، برگزيند او نيز يك صد نفر را
انتخاب كرد و راهى ديار حجار شدند.
[1] در گذشته پادشاهان به مسايل دينى خودشان
پايبند بودند( م)
[2] جاثليق، عنوانى است براى رهبران بزرگ مذهبى در
نزد مسيحيان و نام شخصى خاص نيست.( م)
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 174