نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 167
حق را بشناسى، تا اهل آن را تميز دهى، اى حارث، حق بهترين
حديث است، و كسى كه به شناختن اقدام كند، مجاهد شمرده مىشود، حال حق را به تو
مىنمايم، درست گوشت را به من بسپار، سپس به وسيله آن مىتوانى اصحابى را كه
بهرهاى از حق دارند بيازمايى؟ بدان كه من بنده خدا و برادر پيامبر 6 و صديق اوّل اويم، من در زمانى او را تصديق كردم، كه آدم ميان
روح و جسد بود، آنگاه در ميان امت شما، او را به حق تصديق نمودم، پس ما هم اوّليم
و هم آخر، اى حارث بدان كه من به شخص او اختصاص داشتم، و ايمانم صرفا براى خدا
بود، محمد 6 فرستاده خدا و من وصىّ و ولىّ و صاحب امر
و نجوا[1] و سرّ او
هستم، درك و ميزان فهم قرآن و فصل الخطاب و دانش گذشتهها (و تاريخ ملتها) و علل
رويدادها و حوادث به من (از سوى خدا و پيامبر 6) داده
شده است.
هزار كليد به من سپرده
شده و هر كليدى هزار باب را مىگشايد، يابى كه به هزار هزار[2] عهد و پيمان مىانجامد.
به سه چيز تأييد گشتم، و
اين سه چيز فقط براى من و ذريه من است و تا زمانى كه شب و روز باقى است چنين خواهد
بود، تا خدا زمين را و هر چه بر روى آن است، به تملّك صالحان درآورد (و ظهور قائم
(عج) فرا رسد).
اى حارث بشارتى به تو
مىدهم، تا مرا بهتر بشناسى، سوگند به كسى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، در
مواقعى دوستدار و دشمن من مرا مىشناسند: نزد صراط، و در هنگام تقسيم،
[1] به اصطلاح ما نجوا يعنى در گوشى صحبت كردن و
در اينجا كنايه از نزديكى و رازدارى است( م).