نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 152
از سنگ در دست و مشغول ذكر وارد شد و سلام كرد و سخت گريست و
گفت:
يا على 7 آه
از آن وقتى كه شما را از دست مىدهيم و از ميان ما غايب مىشوى؟ و چه غنيمتى بزرگ
از ما فوت مىشود، در آن روز، نبايد از شما گريزان باشيم (و بيزارى جوييم) زيرا من
نسبت به امر خودم، به شما ايمان و يقين دارم، زيرا خدمت و محضرت را دريافتهام و
اكنون مىدانى چه مىخواهم؟ سپس امام 7 دست راست را به سمت او دراز كرد
و سنگريزههاى نورانى را از دستش گرفت و با مهر خود، آنها را ممهور نمود و به او
فرمود: اى «حبابه» خواستهات از من همين بود؟
گفت: آرى به خدا قسم اى
امير المؤمنين 7 همين را مىخواستم زيرا شنيدهام پس از تو شيعيانت
دچار اختلاف و تفرقه مىگردند، مىخواستم، اين برهان را، پس از شما در دست داشته
باشم- البته اميد است زنده نمانم- اى كاش خود و كسانم فداى جان شما مىگشت، پس
هنگامى كه اشارهاى (به امامت كسى) پس از شما واقع شد و شيعيان نسبت به جانشين شما
مبتلا به ترديد، گشتند، اين سنگريزهها را نزد او مىبرم، اگر همين كارى را كه شما
انجام داديد، او نيز انجام داد، مىفهمم كه او امام 7 است، اما از خدا
مىخواهم، تا چنين روزى را نبينم؟
فرمود: آرى اى «حبابه»
همين سنگريزهها را نزد فرزندانم حسن و حسين و على و محمد و جعفر و موسى و على بن
موسى الرضا 7، خواهى برد (و تا آن روز زنده مىمانى) و برهان بزرگى در
وجود خودت، نسبت به او مىيابى و مرگ را اختيار مىكنى و مىميرى و او متولى امرت
مىشود و بر گورت حاضر مىگردد و بر تو نماز مىخواند و من به تو مژده مىدهم كه
با هزاران مؤمن و مؤمنه، در ركاب مهدى (عج)، از ذريه من، در هنگام ظهور خواهى بود
(و به امر خدا زنده مىشوى).
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 152