الآخرين و على وصيّك خير الوصيّين و امام المتقين و امير المؤمنين و نور المستنيرين و سراج المعتدين و على زوجته ابنتك فاطمة خير نساء العالمين الزّهراء في الزاهرين البتول امّ الائمة الراشدين المعصومين و على سبطيك و نوريك و ريحانيتك و قرّتى عينيك الحسن و الحسين.

اين جملات را پيامبر 6 و امير المؤمنين و حسن و حسين 7 و همه حاضران از جام شنيدند، و از شدت نور آن چشمها را مى‌بستند و پيامبر 6 متواليا سپاس و شكر خدا را بر زبان داشت، تا آنجا كه جام در كف دست او، گفت: اى پيامبر 6 خداوند مرا به سوى تو و برادرت على 7 و دخترت فاطمه و حسن و حسين 7 فرستاده، پس مرا در دست على 7 بگذار؟

پيامبر 6 آن را به عنوان تحفه الهى به دست على 7 داد، و على 7 نيز آن را بوسيد و بوييد و گفت: آفرين بر مقام پيامبر 6 و اهل بيت او و بر حمد و سپاس خدا افزود و جام تكبير و تهليل خدا مى‌كرد و گفت: يا رسول اللَّه، به على 7 بگو، مرا به فاطمه و حسن و حسين 7 دهد، چنان كه خدا به من فرمان داده است؟ فرمود: يا على 7 برخيز و آن را در كف فاطمه و دو حبيب من، حسن و حسين بگذار، على 7 نيز چنين كرد و سپس آن را به پيامبر 6 باز گرداند.

هنگامى كه در دست پيامبر 6 قرار گرفت، عمر برخاست و گفت: يا رسول اللَّه 6 چرا وقتى نعمتى از سوى خدا به تو مى‌رسد، خودتان را مقدم مى‌داريد؟

فرمود: آيا چيزى را كه از آن تو نيست، از من مى‌طلبى؟ عرض كرد: اجازه مى‌دهى آن را به دست گيرم و ببويم و ببوسم؟ فرمود: واى بر تو، سوگند به خدا، اين جام، نه براى تو است و نه براى غير تو و فقط به ما تعلق دارد، عرض كرد!