نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 144
فرمود: حيوانات خشكى را بگو؟ گفت: وزغ، سوسكها، سگها، خرس،
ميمون، خوكها، سوسمار، آفتابپرست، اوز، خفّاش، خرگوش و كفتار.
امام فرمود: درست گفتى،
پرسيد: آيا راه توبه باز است؟ فرمود: فرمانش، روز قيامت و زمان مشخصى است و خدا
بهترين نگهدارندهها و ارحم الراحمين است.[1]
اصبغ گفت: ما هم شنيديم، و آن را نوشتيم و به امام 7 ارائه داديم (تا
بعدا به گوش ديگران برسد.)
امام 7
مرده را زنده مىكند.
از امام صادق 7
روايت شده كه امير المؤمنين 7 چند دائى پدرى در ميان بنى مخزوم داشت،
روزى جوانى از آنها خدمت امام 7 رسيد و عرض كرد:
پدرم در بيرون ايستاده و
برادرم، با گمراهى مرد و برايش محزونيم؟
امام 7
فرمود: آيا از ديدن او تعجب مىكنى، اگر او را بهبينى؟ عرض كرد:
آرى، راوى گفت: امام
7 برد (و لباس) رسول خدا 6 را پوشيد و با
آن جوان به آرامگاه ميّت رفت، سپس با پاى مبارك به قبر زد، آن ميّت در حالى از قبر
خارج شد كه مىگفت: ويه ويه، برادر مخزومىاش گفت: اى فلانى مگر تو از اعراب
نبودى، كه مردى؟ گفت: ما راه فلان و فلان را در دنيا قبول داشتيم اكنون بر راه
پارسيان هستيم،[2] و زبان ما
به دين خدا نمىگردد- و اين سخن را به فارسى بيان كرد- امام 7 به او
فرمود: به گورت بازگرد، مخزومى و همراهان به منزل خود بازگشتند و از معجزه امام
7 مات و حيران بودند.
[1] مراد حديث روشن نيست، چرا كه توبه در دنياست
نه در آخرت و شايد مراد زنده كردن حيوانات است، كه در برخى از احاديث به آن اشاره
شده، نه توبه؟( م)
[2] گويا كنايه از آتش است، چون پارسيان در ايران
باستان با آتش مأنوس بودند.
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 144