responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 125

به او كرد و لباسهاى مباركش را جنبانيد، تا اينكه در اثر دعاى دوباره به شكل اول برگشت.

برخى از اصحاب، عرضه داشتند، شما كه اين قدرت را دارى، چرا براى جنگ با معاويه مردم را بسيج مى‌كنى؟ و با چنين نيرويى ما را از شرّش خلاص نمى‌كنى؟

امام 7 لحظه‌اى انديشيد، آنگاه سرش را بلند كرد و فرمود: سوگند به كسى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، اگر بخواهم با همين پاى كوتاه با اين همه فواصل بيابانهاى گسترده و فلات و كوهها، بر سينه معاويه، مى‌زنم و او را از روى تخت به زمين مى‌اندازم، و اگر خدا را سوگند دهم كه اين كار، در همين لحظه انجام بگيرد، پيش از اين كه از جايم برخيزم، يا پيش از اين كه يكى از شما از اين پهلو، به آن پهلو بغلطد اين كار صورت مى‌گيرد، اما همان گونه كه خدا توصيف كرده:

عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ‌[1]: بندگانى بزرگوار كه در سخن بر خدا پيشى نمى‌گيرند و به فرمان او، عمل مى‌كنند. ما به خواست و اراده حق گردن مى‌نهيم، (تا كارها را به صورت طبيعى پيش برود).

معجزه تكان دهنده امام، از زبان ميثم تمّار

ميثم تمار گويد: روزى امير المؤمنين 7 در مسجد جامع كوفه ما را موعظه مى‌كرد، و خطبه امام 7 به طول انجاميد و مردم را از دنيا بر حذر مى‌داشت، در اين موقع يك نفر از منطقه شهر «انبار» به دادخواهى و استمداد وارد شد، و


[1] سوره انبياء/ 25- 26.

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست