responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 124

اما اينكه گفت: «ظاهر»، زيرا او ظاهر كرد، آنچه خدا به من آموخته است و به كسى همراه من جز او نياموخت، و پس از من جز او و فرزندان برگزيده‌اش كسى نمى‌داند.

اما اينكه گفت: «باطن»، سوگند به خدا او علم اولين و آخرين و ساير كتب آسمانى، و آنچه خدا به من آموخته و شما نمى‌دانيد، در خود دارد و برترى به او داده كه به شما نداده، پس چرا منكر مى‌شويد؟ پس از آن همگى در پاسخ گفتند:

ما از خدا طلب بخشش داريم، اگر آنچه شما مى‌دانيد، به ما هم داده مى‌شد، اقرار به فضل تو و على 7 صورت نمى‌گرفت، پس از خدا بر ايمان استغفار كن، سپس اين آيه نازل شد:

سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ‌[1]: اى پيامبر، تو بر ايشان آمرزش بخواهى يا نخواهى حالشان يكسان است خدا هرگز آنها را نمى‌بخشد، كه همانا قوم نابكار را خدا هيچ گاه هدايت نمى‌كند.

[برخى كرامات و معجزات و پيش‌گوئيهاى حضرت‌]

كرامت عجيبى از حضرت على 7

از امام باقر 7 روايت شده كه وقتى امير المؤمنين 7 براى جنگ با معاويه به تجهيز قشون مى‌پرداخت و مردم را به آن ترغيب مى‌فرمود: دو نفر براى حلّ نزاعشان، خدمت امام 7 رفتند يكى از آن دو (كه گويا مقصر اصلى بوده)، در گفتار زياده روى و تندى كرد، امير المؤمنين 7 به او نگاهى كرد و فرمود: «اف بر تو» ناگهان به شكل سگى در آمد، و اطرافيان مبهوت ماندند، و آن مرد شروع به زارى و التماس كرد، تا امام 7 او را به حال اول برگرداند، حضرت نگاهى‌


[1] منافقون/ 5.

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست